حکایت خواب خود کردن. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به خواب گزاردن شود: ای فرخی این قصه و این حال چه چیز است پیش ملک شرق همی خواب گذاری. فرخی. ، تعبیر خواب کردن. (یادداشت مؤلف) (از دهار). رجوع به خواب گزار شود
حکایت خواب خود کردن. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به خواب گزاردن شود: ای فرخی این قصه و این حال چه چیز است پیش ملک شرق همی خواب گذاری. فرخی. ، تعبیر خواب کردن. (یادداشت مؤلف) (از دهار). رجوع به خواب گزار شود
نائم. خوابیده. (ناظم الاطباء) ، معبّر. تعبیرخواب کننده. خواب گذار: بامداد معبری را بخواند... خوابگزاری دیگر را فرمود آوردن و این خواب را با وی بگفت. (قابوسنامه) ، آنکه حکایت رؤیای خود کند. (یادداشت مؤلف)
نائم. خوابیده. (ناظم الاطباء) ، مُعبِّر. تعبیرخواب کننده. خواب گذار: بامداد معبری را بخواند... خوابگزاری دیگر را فرمود آوردن و این خواب را با وی بگفت. (قابوسنامه) ، آنکه حکایت رؤیای خود کند. (یادداشت مؤلف)